یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

نگاهم کن زائر!

نگاهم کن زائر!
زمان درازی نگاهم کن
تا برای تو جالب شوم‌.

یدالله رویایی

کجاها را به دنبالت بگردم شهر خالی را ... ؟!

کجاها را به دنبالت بگردم شهر خالی را ... ؟!
دلم انگار باور کرده آن عشق خیالی را

نسیمی نیست ، ابری نیست ، یعنی نیستی در شهر
تو در شهری اگر باران بگیرد این حوالی را

مرا در حسرت نارنج‌زارانت رها کردی
چراغان کن شبِ این عصرهای پرتقالی را

اناری از لبِ دیوار باغت سرخ می خندد
بگیر از من ، بگیر این دست‌های لاابالی را

نسیمی هست ، ابری هست ، اما نیستی در شهر
دلم بیهوده می‌گردد خیابان‌های خالی را ... .

اصغر_معاذی

جز خودم هیچ کسی در غم تنهایی من

دشت خشکید و زمین سوخت و باران نگرفت
زندگی بعد تو بر هیچ کس آسان نگرفت

چشمم افتاد به چشم تو، ولی خیره نماند
شعله ای بود که لرزید ولی جان نگرفت

جز خودم هیچ کسی در غم تنهایی من
مثل فواره سر گریه به دامان نگرفت


دل به هر کس که رسیدیم سپردیم ولی
قصه ی عاشقی ما سر و سامان نگرفت

هر چه در تجربه ی عشق سرم خورد به سنگ
هیچ کس راه بر این رود خروشان نگرفت

مثل نوری که به سوی ابدیت جاری است
قصه ای با تو شد آغاز که پایان نگرفت

لحظاتی هست استخوان‌های اشیا می‌پوسد

لحظاتی هست

استخوان‌های اشیا می‌پوسد

و فرسودگی از در و دیوار می‌بارد

لحظاتی هست

نه آواز گنجشک «حمل»

نه صدایی صمیمی از آن طرف سیم

و نه نگاه مادر در قاب

قانعت نمی‌کند

زندگی قانعت نمی‌کند

و تو به اندکی مرگ احتیاج داری

الیاس علوی

تقدیر بود ... پای کسی در میان نبود

تقدیر بود ... پای کسی در میان نبود
آن روزها که صحبتی از این و آن نبود

می‌شد تو را دوباره به دست آورم، ولی
وصلی چنین که لایق عشقی چنان نبود

یک روز رنج بی پر و بالی مرا شکست
یک روز بال بود ولی آسمان نبود

ترسیدم از شکست و نکوشیده باختم
سودی که صبر داشت به غیر از زیان نبود

طوفان بدگمانی ما هر چه بود برد
در این خرابه خاطره‌ای در امان نبود

آنجا که دوست آینه‌ام را شکست و رفت
هیچ انتظار دیگری از دیگران نبود

از خنده‌ی ترحم مردم که بگذریم
با من کسی به غیر غمت مهربان نبود... .

پوریا_شیرانی

وقتی از هیچ کس هیچ انتظاری نداشته باشی

وقتی از هیچ کس هیچ انتظاری نداشته باشی
دنیا و آدماش خیلی قشنگ تر میشن.