یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

پیوند

و دست های او

نیروی نور بود

نیروی نور با رمق دست های من

بیدار شد حرارت شد

خورشید شد سخاوت شد..!

با تو بهار دیوانه‌ای‌ست

‌با تو بهار
دیوانه‌ای‌ست
که از درخت بالا می‌رود
و می‌رود
تا باد


یدالله_رویایی

کبوترانت را پرواز ده

کبوترانت را پرواز ده
ای کندو!
میراثِ گل
روی زبانِ تُست
و واژه‌ها
از بارِ عصرهای عسل سَر که می‌رسند
بر بام می‌نشینند

بر بام می‌نشینند
لب‌های من،
وقتی لبان تو با می است.

یدالله_رویایی

من بگذرم اگر تو بمانی

من بگذرم اگر تو بمانی

از ماندن تو می گذرم

تو در گذشتن من بنشین

تا از خیال بگذرم

                   ای یال

ای خیال بر شانه های من!

(یدالله رویایی)

نگاهم کن زائر!

نگاهم کن زائر!
زمان درازی نگاهم کن
تا برای تو جالب شوم‌.

یدالله رویایی

همیشه آنکه می رود

همیشه آنکه می رود
کمی از ما را با خود می برد

در لحظه‌ ای که به او فکر می ‌کنم

در لحظه‌ ای که به او فکر می ‌کنم

 او را بیشتر دوست دارم.

 او از آدم ‌هایی بود 

که فکر کردن به آن‌ها دیدن آن‌ هاست.


از کتابِ هلاک عقل به وقت اندیشیدن

((یداله رویایى))