یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

مویه ها به زبانِ مادری ساز می شوند"

‍ بس است دیگر
این تردیدِ دیرسال
خانه ام تاریک است
سیاه
و سال هاست که خوابِ ستاره نمی بینم

به دخترم قولِ دریا داده ام
و در نامه ای کوتاه
باد را برایش کشیده ام
که موهایش را شانه خواهد کرد
به جای دست های دورِ من


باید بروم
نیمه ی روشنِ زمین را پیدا کنم
جزیره ای شاید
که چمدانِ خستگی ها را بگیرد از دستم
کوله بارِ خاطره و حسرت را
در کنجِ دنجِ پستویی پنهان کند
و فنجانی چای و آرامش تعارف کند
و من
از آرزوهای دخترم برایش بگویم
اتاقی روشن اجاره کنم برایش
با پنجره هایی بزرگ
رو به ساحلی بکر...
¤

چند خط شعر
برایِ همسایه ام به یادگار می گذارم
و چند متر پارچه ی سپید
زیرِ بیدِ باغچه ی حیاط
به امانت می سپارم
برای روزِ بازگشت

باید بروم
نیمه ی روشنِ خودم را پیدا کنم...

پوریا اشتری

از کتااب "مویه ها به زبانِ مادری ساز می شوند"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد