ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
کجاست ؟
آنکه سر وقت بیاید، بماند، نرود
باران را بهانه کند
فردایش آفتاب را
و روزهای دیگر وابستگی را
کجاست؟
کسی که شبیه هیچکس نیست!
آمدنت
عاشقم کرد
رفتنت
شاعرم..!
برگرد ، این حرفها بدون تو شعر
نمی شود.
برگرد و شلیک کن ، درست در دهان
تمام شعرهایم .
وسط تمام دوستت دارم ها .
بگذار همه چیز تمام شود
بین ما که
فقط نسبت های موازی داشتیم
و درد های مشترک ...
دوش
اختراع غمگینترین انسان خوشبخت جهان بود
وقتے بازوانے نداشت براے در آغوش گر؋ـتن
و زانویے براے زیر سر گذاشتن
و شانهاے براے اشڪ ریختن
وقتے همـہ ؋ـڪر میڪردند او خوشبختترین انسان روے زمین است
بـہ دوش پناـہ برد
و ساعتها بدون اینڪـہ ڪسے بـ؋ـهمد زیر سایهاش بارید
حالا
ما از نسل همان انسان خوشبخت جهانیم
و
مدت زیادے ست
ڪـہ هر شب دوش میگیریم...
تو
نخواهی آمد
و شعر
داستان پرنده یی ست
که پرواز را دوست دارد
و
بالی ندارد....
#شمس_لنگرودى