یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

هر چند از تو خاطرم آزرده باشد

هر چند از تو خاطرم آزرده باشد
بگذار لبخندت دلم را بُرده باشد

مثل لبِ دریا عطش می آوَرَد باز
عشقی که آب از بوسه هایت خورده باشد

وقتی سرت بر شانه ام باشد غمی نیست
بگذار عشقت خنجری بر گُرده باشد

فرقی ندارد آشیانی هست یا نه
در چشم گنجشکی که جفتش مُــرده باشد

آیینه در آیینه...در آیینه ها...تو....
نشکن! فقط بگذار مات م برده باشد

گاهی صدایم کن که این دیوانه ناگاه
در خوابِ آغوشِ تو جان نسپرده باشد...!

" اصغر معاذی "

در جستجویِ اهلِ دلی عمرِ ما گذشت...

در جستجویِ اهلِ دلی

عمرِ ما گذشت...

جان در هوایِ گوهرِ نایاب

داده ایم...!

رهی معیری

پیدایت می کنم

پیدایت می کنم

همچون

تک تیرانداز دشمن

که پی پدر می گشت

"بهمن فاطمی"

رضاخان هم اگر می دید که با چادر چه زیبایی

رضاخان هم اگر می دید

که با چادر چه زیبایی

جهان پرمیشداز قانون

چادرهای اجباری

فرقی نمی‌کند چه برایم نوشته دوست

فرقی نمی‌کند
چه برایم نوشته دوست

دشنام داده است،
ولی دستخط اوست!

فاضل_نظری

بگذار لرزش دلت

بگذار لرزش دلت

فقط

ناقوس قلب مرا به صدا در آورد

"امیروجود"