شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...
شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...
عمر از کف رایگانی می رود
کودکی رفت و
جوانی می رود
این فروغ نازنین بامداد
در شبانی جاودانی می رود
این
سحرگاه بلورین بهارروی در شامی خزانی می رود
چون زلال چشمه سار کوه ها
از بر چشمت نهانی می رود
ما درون هودج شامیم و
صبحکاروان زندگانی می رود
"شفیعی کدکنی "