یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

دستم را به زیبایی تو نزدیک می کنم

دستم را
به زیبایی تو نزدیک می کنم
و خواب از سرم می پرد
حتما که نباید
فنجان را سر کشید
گاهی قهوه از چشم ها
در جان می چکد.



"یاور مهدی پور"

رد پایم اگر در کوچه‌ها نبود

رد پایم اگر
در کوچه‌ها نبود
مرا در تنِ درختی جستجو کنید
که بیش از همه برف
بر شانه دارد


یاور مهدی‌پور

به آخرین «دوستت دارم»

به آخرین «دوستت دارم»
فکر میکنم...
به آخرین کلمه که از لب خواهد ریخت
و دست ها و چشم ها،
که از چه رها خواهند شد...
داشتم فکر میکردم به تو
که آخرین دوستت دارم را
در چه فاصله‌ای از من خواهی شنید...؟


یاور_مهدی_پور

به دنیا آورده اند ما را که جای خالی

به دنیا آورده اند ما را
که جای خالی
گم شدگانشان را پُر کنیم
افسوس که ما خود گم شده بودیم
در جستجوی
گم شدگان خویش،
و هر آن چه می یافتیم
گم شده ی دیگری بود!

 

یاور مهدی پور

به دنیا آورده اند ما را

به دنیا آورده اند ما را

که جای خالی

گم شدگانشان را پُر کنیم

افسوس که ما خود گم شده بودیم

در جستجوی

گم شدگان خویش،

و هر آن چه می یافتیم

گم شده ی دیگری بود

یاور مهدی پور

باران منم

باران  منم

حتی  اگر  این سوی ِ  پنجره آغاز  شده  باشم

تو  چتر  خواهی  گشود

تو  زود خواهی  رفت .

                                 یاور مهدی پور