یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

آن‌قدر شاعرم

بلیط قطار را پاره ‌می‌کنم

و با آخرین گله‌ی گوزن‌ها

به خانه برمی‌گردم

آن‌قدر شاعرم

که شاخ‌هایم شکوفه داده است!

و آوازم

چون مه‌ای بر دریاچه می‌گذرد:

شلیک هر گلوله خشمی است

که از تفنگ کم می‌شود

سینه‌ام را آماده کرده‌ام

تا تو مهربان‌تر شوی...

 

"گروس عبدالملکیان"

من تنها می شوم تو تنها

من تنها می‌شوم
تو تنها ...
نه، این فعل حذف به قرینه معنا نمی‌شود

می‌دانم نمی‌شوی ...


"گروس عبدالملکیان"