ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
من که هر وقت عجلهای در کار بود
کلید را در جیبم پیدا نمیکردم،
طبیعی بود اگر جملهی "دوستت دارم" را
به موقع در دهانم پیدا نکنم.
تو مثل تمام معشوقههای دنیا
دیرت شده بود و باید میرفتی،
رفتی،
و من بعد از رفتنت بارها گفتم دوستت دارم،
بارها و بارها ...
مثل دیوانهای که رو به خیابان ایستاده،
و کلید را مدام در قفلی میچرخانَد که نیست...
کیانوش خان محمدی
تو مثل تمام معشوقههای دنیا
دیرت شده بود و باید میرفتی،
رفتی،
و من بعد از رفتنت بارها گفتم دوستت دارم،
بارها و بارها ...
اگر تو نامم را صدا نزنی
صداهایی که می شنوم
چه فرقی خواهند داشت با سکوت؟
اگر تو نامم را صدا نزنی
چه فرقی خواهم داشت
با آن ها که هرگز به دنیا نیامده اند؟
چه فرقی خواهم داشت با دیگران؟
چه فرقی خواهم داشت با خودم؟
صدایم کن
صدایم کن تا بدانم چه کسانی نیستم!
کیانوش خان محمدی