یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

نمی‌خواستم از دستت بدهم

نمی‌خواستم از دستت بدهم
بارانی بی‌پناه بودم
که نمی‌دانستم
از دریا جدا مانده‌ام یا آسمان...

گودالی برای خودم کندم
و تصویرِ تو را برای همیشه
از قلبم عبور دادم ...!

پریسا_صالحی

از هر راهی بروم

از هر راهی بروم
تو روبه رویم ایستاده ای
و چقدر غم انگیز است
همیشه زخم
پیش از من دهان باز می کند !
بگذار با طعم خون بگویم "دوستت دارم"
که در روزگار ما
پیوند قلب ها کار دشواری ست
بگذار پشت به خودم بایستم
مثل آینه ای
که هرگز خودش را ندید
و تو قول بده
دستی که به شانه ام می زند
برای شکستنم نیامده باشد !
بگذار
بگذار
بگذار
با دهان بسته هم
حرفی برای تو داشته باشم...

خودش را به هر دری می زند

خودش را به هر دری می زند

سر از خیابانی بی انتها در می آورد



فکر کن

چقدر تنهاست!


که به سایه ی نداشته اش می خندد و

دست می اندازد دور گردن تمام رهگذرها



سرگردانم!

چون بادهایی که معلوم نیست

از کجا دل کنده اند

و به کجا می روند.


پریسا صالحی

‌مرا برای روز مبادا کنار بگذار!

‌مرا برای روز مبادا کنار بگذار!
مثل مسافرخانه ای متروکه ام
در جاده ای سوت و کور
یک روز
خسته از راه می رسی و
جز آغوش من
برایت پناهی نیست.
..

#پریسا_صالحی