یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

اسم تو خانه است

اسم تو خانه است

حوالی گل های صحرائی

چشم هایت چراغ سقف شب

دست هایت روزهای زندگی ست

و لبخندت مسیر بازگشت پرستوها

به لانه های قدیمی

و چه خوشبخت دلی که

درین خانه ساکن ست !

پرویزصادقی

با سرانگشت یادت

با سرانگشت یادت

دلم را ورق می زنم

هر واژه یک گل سرخ

به سینهٔ باران سنجاق

هر نقطه پروانه ای

نشسته بر عطر داغ ماه

نفسم غرق می شود در تو !


پرویزصادقی

محبوبم !

محبوبم !

سال هاست

نامه های عاشقانه ام را

با علاقه ای سوزان

در روبانی به رنگ آبیِ عشق

دسته می کنم

سرِ طاقچهٔ دلم می گذارم

رازهای سر به مهری

که جز به دست تو

گره ازآن باز نمی شود

پرویز صادقی

دلم دریای عشقی ست

دلم دریای عشقی ست

که امواجش

اسم تو را به ساحل می ریزند

پرویز صادقی

با تو جهانگردی می شوم

با تو

جهانگردی می شوم

که تمام رؤیاها را

زیر پا می گذارد


پرویز صادقی

با تو جهانگردی می شوم

با تو

جهانگردی می شوم

که تمام رؤیاها را

زیر پا می گذارد


پرویز صادقی

می دانی محبوبم

می دانی محبوبم

هر که مرا می خواند

گمانش که شاعرم

و نمی داند

من فقط تو را می نویسم

تو که لاجرم

یک عاشقانهٔ بی بروبرگردی

پرویز صادقی

پشت لبخند هر واژه ام

پشت لبخند هر واژه ام

اندوهی گریه می کند

وقتی به مقصدِ تو

چون قطاری بی سفر


در ایستگاه عشق

خاک می خورم

پرویز صادقی