ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
دلی که پیش تو ره یافت
باز پس نرود
هوا گرفته ی عشق
از پی هوس نرود
به بوی زلف تو دم می زنم
در این شب تار
وگرنه چون سحرم
بی تو
یک نفس نرود.
"هوشنگ ابتهاج"
ای ماه شبی مونس خلوتگه ما باش
در آینه ی اهل نظر چهره نما باش
کار دل ما بین که گره در گره افتاد
گیسو بگشا و بنشین، کارگشا باش
هوشنگ ابتهاج
اندرین گوشهی خاموش فراموش شده
کز دم سردش هر شمعی خاموش شده
یاد رنگینی در خاطر من
گریه می انگیزد ...
هوشنگ_ابتهاج
دل من باز چو نی مینالد.
ای خدا خونِ
کدامین عاشق
باز در چاه چکید؟
هوشنگ ابتهاج
درون سینه ام دردی ست خونبار
که همچون گریه می گیرد گلویم
غمی آشفته دردی گریه آلود
نمی دانم چه می خواهم بگویم
(هوشنگ ابتهاج)
نفسم میگیرد
که هوا هم اینجا زندانی ست!
هر چه با من اینجاست
رنگ رخ باخته است
اندر این گوشه خاموش فراموش شده
یاد رنگینی
در خاطر من
گریه می انگیزد...
هوشنگ_ابتهاج