یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

باران که می بارد

باران که می بارد
با من حرف ها دارد
حتی جای تو ، مرا دوست دارد
همه چیز ش عاشقانه ست
اصلا باران می بارد
تا دستش را به من بدهد
مرا تا خانه همراهی کند...
باران است
که همیشه جای خالی تورا پُر می کند



" مژگان بوربور"

پا به پای بهار بیا

پا به پای بهار بیا
که زندگی بوی تازگی بدهد
و از گوشهِ گوشه اش

شکوفه ها بشکفد از آمدنت
تو بیایی
تازه این فصل معنا خواهد گرفت...

مژگان_بوربور

معماری احساس خوانده ام

معماری احساس خوانده ام
من واژه ها را روی هم میچینم
تا بنایی شود در خور عشق....

مژگان_بوربور

باران می بارد ،
و من، در انتظارِ آمدنت
عجب خیالِ " باران" خورده ای...!

شب اِعتراف عاشقی ست،

شب اِعتراف عاشقی ست،
که زیبایی اش
شده خیال معشوق...
خیالِ تو...

باید دست دلمان را بگیریم

باید
دست دلمان را بگیریم
و ببریم جای که هیچ دغدغه ای نباشد
نفس راحتی بکشیم
حال دلمان کمی عوض شود...
جایی برویم که خبری از
انتظار نباشد
عاشقی، سرگردانی نباشد
کسی نرفته باشد ...
خودمان باشیم
و یک هوای لطیف، یک دل آرام.


مژگان_بوربور

تو با سپاه چشمانت آمدی

تو با سپاه چشمانت آمدی
من با شعر سپیدم
این جنگ ناعادلانست
کشته منم...
مژگان_بوربور