یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

خورشیدم دیگر... هرگز طللوع نمی کند,

خورشیدم دیگر...
هرگز طللوع نمی کند,
.
.
.
آخری دیدی,طلوع
بی
غروبم را...


مهتاب آقازاده

دراین دست جنون هیهات

دراین دست جنون هیهات
خراب آبادویرانم...
به ذکر دل زخون هی هات
دل آباد وسخن دانم..
صبا گرمی شنید ای دل
چه غوغایی به سر داری...
سحر را مست و بیداری
غزل را بی خبر داری...
به دل محتاج نامردان نشاید بود
نشاید دل به آغیاری که تا صبح سحر
بیدار نگه دارد....
مه آ بارنج تنهایی دل سرکن...
که ایزد تا سحر صد چرخ گردون
برسپهرش از دل آزاری نگه دارد...

مهتاب آقازاده

بی تو,عالم هیچ توجیه ی ندارد

بی تو,عالم هیچ توجیه ی ندارد
بسپر,این قلب شکسته محرم
قلب تو باشد....
محرم این دل شکسته,
سرزنش ها در دلش بود..
گوی این آواز وقلب م
در ته قلب تو باشد..
بامن از عشق مسیحا از
چلیپا گوی جانا....
بهترین پند دلم,
درخط سودای تو باشد..

مهتاب آقازاده

بادخیس,آهنگ لب هایت

بادخیس,آهنگ لب هایت
را نواخت...
درست وقتی که,
لب هایم از نداشتن ت
ترک برداشت
.....
دل می برم ازمهربانیت
نه گل که خاری دارد,
نه برگ که باری
نه خانی آمده ,نه خانی رفته...

مهتاب آقازاده

زین پس بیا عریان شو وتولایق جانانه شو

زین پس بیا عریان شو وتولایق جانانه شو
زین پس بیا مستانه شو وانگه سوی میخانه شو
ازمست,هست وقصد خود جانانه شو جانانه شو
ای عاقلان ای عاقلان امروز ماییم وشما
در ربط وضبط عاشقی مردانه شو مردانه شو
در بی رخی ها می روی بی همدلی ها می روی
زین پس بیا درجام می ,,(دردانه شو,دردانه شو)

اول سوی عاشق برووانگه سوی مستیت
پیمانه شو ,مستانه شو.....
هم خویش رابیگانه کن,هم عقل را دیوانه کن
وانگه به یک پیمانه می,دردانه شو دردانه شو
هم خویش رابیگانه کن,
هم مفتی وعاقل نما
رو جام می درساقی و
پروانه شو,پروانه شو

مهتاب آقازاده

تنها تر از اشکم

تنها تر از اشکم
تنها تر از لیلی
شیرین شبگردم
عذرای خاموشم
عشقم مثال برگ
سرد وزرد پاییزی ست
همواره اندوهم,برپا وهمگام
سرود دلربایی هاست..

درحاشیه درمتن,اما نمی چرخم
شک می کنم گاهی..
رقص قلم برشعله های
سوت و کور
سایه ی تلخ فراموشی ست

مهتاب آقازاده