ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
هرشب کسی دست مرا بی دست می بندد
با بوسه هایش با دهان مست می بندد
مریم_نوروزی
اهل توام
اهل چشمان تو
که روشن ست
هیچ کس نامی برای آن ندارد
مریم_نوروزی
ازدور به تو نزدیکم
از باغ لبهایت تمشک
از موج موهایت
دریا را به تن شانه هایم می کشم
باد دست وپا می زند
دور می اندازمش
راههای نا بلدم
نقشه ی سرزمین توست
از دورداستان بلند غم انگیزی ام
آبستن دردهای بیشمار
به قدر چشمهای دونفر
بارانی ام
از نزدیک همان اندازه که دور است
این زخم دیده نمی شود
می نویسم
دوستت دارم
مریم_نوروزی