یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

خدایاخسته ام گم کرده راهم

خدایاخسته ام گم کرده راهم
خدایا یوسفم در قعر چاهم
نگر من صبر ایوب را ندارم
تو تعجیلی بکن بهر نجاتم
بیابانی اسیرم من که هیچ ره
به مصری نیست یا که آن کنعانم
عبور کاروانی سوی من نیست
من از تاریکی چاه می هراسم
لبانم خشک بهرِ قطره آبیست
که شور آبی ست اینجا تشنه آبم

خدایا زودتر برس به دادم
همی جویم به توآب حیاتم
اگر ریسمان تو ناید به سویم
دگر ازکه بجویم من رهایم
مرا تاجان رمق،اندک بمانده
نجاتم ده که امید ازتودارم
بکِش بالا مرا از چاه تاریک
عزیزم کن ،گره بگشا به کارم

مریم عادلی