یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

تو پاداش رنج های منی

تو پاداش رنج های منی
به سر رسید غمم
نوید فردای منی
در پس این پنجره
چشم به راه توام
ظهور کن بر دیده ام
تو موعود منی
خاطره هایم را با تو می سازم
تجسم زیباترین رویای منی

مریم سپهوند

ای توکه فقط درخیال منی

ای توکه فقط درخیال منی
به باورم بیا
بگذراز مرز خیال
در آغوش بکش آرزوی مرا
بگذار لمس کنم حقیقت تو را
می خواهم تندیس اعجاز دستان تو باشم
ای تو که فقط در خیال منی
به باورم بیا


مریم سپهوند

دلی تب می کند

دلی تب می کند
دلی می سوزد
دلی تنگ می شود
دلی پر می کشد
دل من , در حصاری از سنگ و یخ
نه می سوزد
نه تب می کند
نه تنگ می شود
و نه شوق پرواز دارد

مریم_سپهوند

چشمه خشکیده شعرم

چشمه خشکیده شعرم
بوی بهار می دهد
تو آمده ایی
جوششی دیگر در احساس شعر من
نقش شکوفه می زنی در نگاره خیال من
تو تولد عشقی در ضربان بی کسی
نقطه آرامشی در لحظه لحظه دلواپسی

مریم سپهوند

سربه گریبان و خموشم

سربه گریبان و خموشم
عشق را می فروشم
نمی خواهم بندگی را
سربه زانو , خستگی را
می تنم تار بر گرد خویش
منم بر عشق کافر کیش


مریم_سپهوند

از ابرهای مشوش این دیار شعر نمی بارد

از ابرهای مشوش این دیار شعر نمی بارد

خورشید برای درختان غزل نمی تابد

بگیر دستم را,

از بطن سرزمین خشکیده از عشق نجاتم ده

احساس من در این وادی نمی گنجد


مریم سپهوند

زنی تلخ در مأمن اشکی شور

زنی تلخ در مأمن اشکی شور, بی پناهی اش را دوام می آورد
شبهای انتظار را سرمه دیدگانش می کند
التهاب چشمانش , شهلایی بی بدیل را جلوه می دهد
لبانش را اناری می کند
طرح لبخندی شیرین بر چهره اش می نشاند
شهلا چشم , گلگون رخ , می خندد , تا سیمای ترش و عبوسش , تن روزگارش را نلرزاند

مریم سپهوند

آغاز جهانم, آنی بود که


مرا تمنا کردی
زمان آغاز گشت
لحظه
ساعت
روز
هفته
ماه
سال
یعنی تو
ای ازلم,ای ابدم
گر نباشی,تاریخم مدون

نیست

مریم سپهوند