یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

دمار از روزگار من در آوردى و خشنودم

دمار از روزگار من در آوردى و خشنودم
کسی که گشته عمری را به دنبال تو ،
من بودم،،،
محمد صالح علا.........

ای عشق!

ای عشق!
مرا گُلی کن، صحرایی
تا نسیمی که از طرف
محبوبم می آید،
مرا به اهتزاز درآورد...


محمد_صالح_علا

یه کارایی رو نمیشه تند تند انجام داد

‌‌‌‌یه کارایی رو نمیشه تند تند انجام داد
مثل دوست داشتن...
نمیشه هم تند تند کسی رو دوست نداشت
تقویم‌ها عجله ندارن
صبر کنیم تا وقتش بشه...
‌‌
محمد_صالح_علاء‌

خورشید جان

خورشید جان
امان از این بی‌تو گذشتن‌ها؛
وقتی از شما دورم،
برف‌های درونم آغاز می‌شود

کاش می‌دانستید درباره‌تان چه فکر می‌کنم
کاش عشق،
خود لب و دهان و زبان داشت...


محمد_صالح‌علا

محبوبم شما را در خواب دیدم ‌سر و قد صنوبر قامت و ماه طلعت

محبوبم
شما را در خواب دیدم
‌سر و قد
صنوبر قامت و ماه طلعت

نزدیک‌تر شدم
ماه شده بودید
با آن لباسی که از نور بر تن داشتید
آمدید و رفتید
دور شدید و جای قدم‌هاتان سبز شد
با گل‌های صورتی
هر کدام یکی این هوا

محبوبم
من هم عازم شما بودم
ولی افسوس همچنان گلیم من کوچک است

به خویشتن گفتم
مبادا که پا از گِلیمت فراتر بگذاری

تا این گلیم و این قدم‌ها و این اشتیاق است
به شما نمی‌رسم

محمد صالح علاء

محبوب من!

محبوب من!
هر روز، شما را دوست دارم.
هر روز دلم می‌تَپَد
کاش جمعه، دلِ آدمی تعطیل بود.


- محمدصالح علاء -

روزهایی که باهمیمم

روزهایی که باهمیمم
از سرنوشتم راضی ام

محبوب من!

محبوب من!
حرف‌هایی است همچون لیموشیرین؛
به‌هنگام نگوییم تلخ می‌شوند!
مصایبی هم هست که اگر به‌هنگامِ پریشانی بازی نکنی خنده‌دار می‌شوند؛
مثل گفتن از عشق وقتی که مژه‌هایت سفید شده
یا هنگامی که رو به آخرین غروب نشسته‌ای ...