یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

عشق را به نرخ امروز سرمایه کن

دیروز از دست رفته
فردا هم دست نیافتنیست

عشق را به نرخ امروز سرمایه کن

علی صادقی

بازار گرمی می‌کنی با چشم و ابرو

بازار گرمی می‌کنی با چشم و ابرو
این مشتری را با نگاهت بردی از رو

ای خیر دیده از تو بادا چشم بد دور
می‌بینمت آراستی خود را چه را نیکو

با این خرامیدن , تویی تازنده بر من
دربیشه پی بردم به این ؛ شیراست آهو


آیا برایت مشکل است آسان بگیری!؟
انصاف کو , از ماست داری می‌کشی مو

عشق‌است و‌کارش شک برانگیزاست گاهی
من رومی رومم ولی ای طرفه هندو

اوج وفا تا نقطه‌ی مرگ است حدش
در آسمان مهر چون پرمی‌کشد قو

علی صادقی

از ساقی چشمان تو جامی طلب من

از ساقی چشمان تو جامی طلب من
پر کن ,که شد از کام تو کامی طلب من

عشق است و مرا شعبه‌ی مهر است لبانت
از پیش سفارش شده وامی طلب من

لبخند نشاندی به لبت باد مبارک!
شیرینی این ناز تمامی طلب من

صیاد تو هستی و بدهکار به صیدی
درچیده شدن , دانه و دامی طلب من

محتاج به دلگرمی آغوشم و شانه...
کاشانه‌ی انس و لب بامی طلب من

جذاب تماشایی من ؛ حرف نداری!
گویم چه و باشد چه کلامی طلب من !


علی صادقی

بجای صلح و آرامش همیشه جنگ و آشوب است

بجای صلح و آرامش همیشه جنگ و آشوب است
کجا ای عشق می‌خواهی برایم آنچه را خوبست؟

چشیدم طعم نازت را سرشتی از نمک دارد
مرا که زخم خوردم کی نمک در حد مطلوب است

دو خط از کاغذ عمر مرا ای کاش می‌خواندی
به لفظ غم قلم چرخیده و تقدیر مکتوب است


به چشمم خوب میبینم چه شکلی در نگاه تو
دلی را که سزای رحمت و لطف است مغضوب است

تو هم ای عشق انگاری به میل چرخ می‌چرخی
چه حرف و کار تو روی حساب و روی اسلوب است


خیال عاشقی در فکر من پردازش رویاست
که با دست حقیقت این خیال خام سرکوب است

علی صادقی

به یاد هم دو دلِ بیقرار شکل گرفت

به یاد هم دو دلِ بیقرار شکل گرفت
برای بودنِ باهم , قرار شکل گرفت

دلانه شد , من و تو انتخاب دل بودیم
جدای قسمت ما , اختیار شکل گرفت

روا مدار , که رویِ حساب دلتنگی
جدایی و سببِ انتظار شکل گرفت

تفالی زده شد تا جهان عزل ریزد
به دست چرخ , ولی روزگار شکل گرفت

و تا نهایت دنیا ادامه دارد عشق
که رسم عاشقی اش , ماندگار شکل گرفت


علی صادقی

بی تو ای گل ، دل پاییزی ما این شبها !

بی تو ای گل ، دل پاییزی ما این شبها !
خانه باغیست که داغ شب یلدا دیده

علی صادقی