یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

اختیاری ندارم

اختیاری ندارم
تو آفتابی و
قلب‌ام
گلِ آفتاب‌گردانی دیوانه


عدنان الصائغ

یاری ‌ام کن

یاری ‌ام کن 

تا در آیم از خموشی‌ام؛ 

به سوی بلاغت تن ‌ات.

برایم بنویس ... همه چیز را برایم بنویس...

برایم بنویس...


((عدنان الصائغ))

ترجمه:  صالح بوعذار

طولانی بود رود گیسوانش

طولانی بود رود گیسوانش
و من برخلاف جریان شنا می کردم
به سمت لبانش ...

اختیاری ندارم...

اختیاری ندارم...
تو آفتابی...
آفتاب...
آفتاب...
و قلب من...
آه…
قلبِ من آفتاب‌گردانی دیوانه…
عدنان_الصانع