یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

از وقتی ماسک زدنتونو دیدم

از وقتی ماسک زدنتونو دیدم
.
.
.
.
.
.
دیگه تعجب نمیکنم که چطور با پیشگیری بچه دار میشید

:)))))))))

سال هشتادوپنج نامه هاى دادشم به زیدش افتاد دستم
.
.
.
.
.
.
دختره نوشته بود مرتضى خان حیف اونهمه ماکارانى با ته دیگ نون لواش که یواشکى از مادرم براتون پختم آوردم
نامه آخرى هم داداشم نوشته بود اکرم خانوم شما اشتباه میکنید

من هرگز جلوى مدرسه تان براى منصوره دست تکان نداده ام

راز موفقیت همسرداری ملانصرالدین

راز موفقیت همسرداری ملانصرالدین
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ملانصرالدین را گفتند:
چگونه چهل بهار بدون مرافعه و جدال
با عیال سر کردی؟
او در پاسخ جماعت گفت:
ما با هم عهدی بستیم و آن اینکه
اگر من آتش خشمم زبانه کشید
او برای انجام یک امری نیکو به جای جدل
به مطبخ رود تا کشتی طوفان زده من
به ساحل آرامش و سکون برسد
و اگر رگ غضب او متورم شد،
من به طویله روم و کمی ستوران را رسیدگی کنم
و وارد بیت نشوم تا عیال خونش از جوش بیافتد.
و اینک من، شکر خدا، چهل سال است که
بیشتر عمر را در طویله زندگی می کنم...