یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

تلخ است عمر ما

تلخ است عمر ما
به شتابش از آن خوشیم
عمری که تلخ می‌گذرد
در گذار بِه...

لب از گفتن چنان بستم که گویی

لب از گفتن چنان بستم که گویی
دهان بر چهره، زخمی بود و به شد...

طالب آملی

هر دو عالم نکند جای در آغوشم، تنگ

هر دو عالم نکند جای در آغوشم، تنگ
گر به اندازه‌ی شوقِ تو گشایم بغلی
♥️

این سَر که زِ سودای توام بر سرِ زانوست

این سَر که زِ سودای توام بر سرِ زانوست
گر بر سرِ زانوی تو ‌می‌بود، چه می‌بود؟

طالب آملی

بازگشتی‌ست به هر گام نگه را سوی دوست

بازگشتی‌ست به هر گام نگه را سوی دوست
تو مپندار که از یار گذشتیم و گذشت

طالب آملی

دمید صبح و دمیدن گرفت نکهت دوست

دمید صبح و دمیدن گرفت نکهت دوست
ز هوش میروم ای همنشین! بگیر مرا...

گفتی که از نهان دلت باخبر نیَم

گفتی که از نهان دلت باخبر نیَم
تو در دلی
کدام نهان بر تو فاش نیست


طالب آملی