یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

آن شب بارانی که من گریستم

آن شب بارانی که من گریستم سالها از رفتن تو شده است مثل گنجشکی که آواز خود را فراموش کرده؛ آدم دیگر روز بعد شدم فهمیدم هر روز در حسرتت شعله ور میشوم چون درد جگرسوز من هر ساله در امید شگفتن بهار است ولی افسوس این بار هم سوز زمستان بر پنجره خیالم مینشیند چه فصل غم انگیزی ...

صالح طاهری زنگی