یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

ای بنفش ِ گریزپا

ای بنفش ِ گریزپا
ای چنگی که میان دستهای منی
جز جویباری کوچک
من چه می‌خواستم
تا زمزمه‌هاش را جاری کند
میان جانم...

لبخند گذشته‌‌ات ‌

 لبخند گذشته‌‌ات ‌
جانِ موسیقی در تنِ گیاه بود...

از کجا آمده بودم

از کجا آمده بودم

که اشک‌های تو

در چشم‌های من بود

و واژه‌های دریا را

بر برج‌های باد

می‌نوشتم

و در چشم‌های تو

گم‌ راه می ‌رفتم؟


((شاپور بنیاد))