یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

شبیه قاصدک هاى رها در دشت میدانم

شبیه قاصدک هاى رها در دشت میدانم
لبت بر باد خواهد داد روزى دودمانم را

دلم مى خواهد از یک راز کهنه پرده بردارم 
امان از دست وجدانم که مى بندد دهانم را

سیدتقی سیدی

قسم به روح لطیفت،به روح حساست

قسم به روح لطیفت،به روح حساست

نخواستم بشوم من یُوَسِوسُ النّاسَت

دلیل رفتن خود را نوشته ام اما 

به حکم عقل بخوانش نه حکم احساست

تو گنج بودی و قدر تو را ندانستم 

نشان به گوهر چشمان مثل الماست

دوباره نام تو آمد به یادت افتادم 

جهان چه عطر عجیبی گرفته از یاسَت

اگر چه در دل تو نیستم ولی بسپار 

مرا به حافظه ی چشم های عکّاست


- سیدتقی سیدی

یک نفر گفت خدا کاش که عاشق بشوم

یک نفر گفت خدا کاش که عاشق بشوم
شد و در پیچ و خم عشق خدا را گم کرد
سید تقی سیدی

شاید که باور کردنش هم سخت باشد

شاید که باور کردنش هم سخت باشد
دیشب دعا کردم که او خوشبخت باشد

سید_تقى_سیدی

کمی از دردها را با بُتم گفتم ، مرا پس زد

کمی از دردها را با بُتم گفتم ، مرا پس زد
دریغا که خدایم هم ، نمیفهمد زبانم را ...

نه مثل کوه محکمم نه مثل رود جارى ام

نه مثل کوه محکمم نه مثل رود جارى ام

نه لایقم به دشمنى نه آن که دوست دارى ام

 

تو آن نگاه خیره اى در انتظار آمدن

من آن دو پلک خسته که به هم نمى گذارى ام

 

تو خسته اى و خسته تر منم که هرز مى روم

تو از همه فرارى و من از خودم فرارى ام

 

زمانه در پى تو بود و لو ندادمت ولى

مرا به بند مى کشد به جرم راز دارى ام

 

شناختند عامیان من و تو را به این نشان

تو را به صبر کردنت مرا به بى قرارى ام

 

چقدر غصه مى خورم که هستى و ندارمت

مدام طعنه میزند به بودنم ، ندارى ام

 

سید تقی سیدی

آیا شده از شدت دلتنگی و غصه

آیا شده از شدت دلتنگی و غصه
هی بغض کنی ،گریه کنی ، شعر بخوانی ؟
دلتنگ تو ام ای که به وصلت نرسیدم
ای کاش خودت را سر قبرم برسانی

#سید_تقی_سیدی