یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

این حس دل انگیز

این حس دل انگیز
همان
عشق اهورایی و پیری قشنگی است
که از موهبت دولت یار است
دیوانگی و دلبری
با حضرت دلدار که دچار است
یک عمر، که کم نیست
این قصه قشنگ نیست...؟


سپیده رسا

موازی های نامهربان

موازی های نامهربان
بلعیده اند روحم را
در آسمان رهایی،
تعجب ندارد
فاصله ی من و آزادی
میله های صاف باشد
ازپرندگان که می پُرسم
می گویند:
بالهایت را دیده ایم
ولی افسوس
پروازت را نه ...
راستی تو می دانی
چرا هیچ چیز ،
سَرجای خودش نیست؟
موازی ها ،ناموازی ها
حتی انسان ها،پرنده ها
انقطاع ها یی
که همیشه آزادند
و پروازهایی که دربندند ...

سپیده رسا

آه ای خانه ات آباد، خراب

آه ای خانه ات آباد، خراب
مثل یک تشنه ی نادیده سراب
عطش فقر
دمادم به لبم داده عذاب
خشت خشتش
بر تن دیوار ثواب
رج به رج
می رساند جان را
به سیلابی مهاب
بی پناهیم ...
غوطه
دربطن نقابیم هم سکوت...
بی طراوت ،بی سخاوت
سقف کوچک
آرزوهای محالِ کودک رنج...
آه ای خانه ات آباد، خراب

سپیده رسا

دلهره کاری کن

دلهره کاری کن
من ندارم خوابی
دریایی آرامش
ازکجا داری تو؟
دل من بی تاب است
روی تاب بیمار است
آن سهیلم دور است
یادش
اما نزدیک
کف آن سقف سیاه
انعکاسش در نور
می زند چشمم را
آیا تو می دانی
من چرا پایبندم
یا چرا دربندم؟
ماه من پرگار است
دور دست می چرخد
کاش می دانستم
رفته ام ازیادش
یا که یادم برجاست


سپیده رسا

گیرم خورشید را

گیرم خورشید را
درقله حاشا کرده ایی!
در سرابی،یا سحابی
خوب تماشا کرده ایی
گیرم ساحل دل
بازیچه ی دریا شد و
جزرو مدش بی حساب
بازیگری استاد شد!
عاقبت چه؟
بازتابش ،شد آفتاب
رخشنده بر دریای تو
عشق این دیوانه را
درسکوتی پر غوغا
از که پنهان می کنی؟!

سپیده رسا

یوسف کنعانیم

یوسف کنعانیم
تعبیر رویایم بگو؟
پچ پچ وارونه
و بوسه ی تلخ
زیر دیوار نمناک سکوت
می پَراند خواب
از چشمان تَرم
شاهزاده با
گیتار عشق
بی محابا می بُرد
نارنج دستان مرا
تفسیر چیست...؟


سپیده رسا

سه نقطه درپایان هرچند ناتمام است

سه نقطه درپایان
هرچند ناتمام است
پناه عاشقان است...
هوای خانه سنگین و
دلی درحصر
کجا باید پناه آورد؟
کجا سلول تن آزاد و آسوده است؟
محبت دانه می پاشد
فراق اندوه می کارد
میان شادی و غم
عجب ها حال ما دارد!
هنوزم پلک هایت می پرد ازجا!؟
هنوزم چشم در راهی؟!
چرا باز می پرسم؟
تو که آنجا نه اینجایی
چه نوع درد است این
مات ،تنها،بی ادامه..
عجین درخاطراتی
تمام حرف من این است
ادامه باشی در نقطه
رها در بیکرانی


سپیده رسا

"خیالش عاشقم کرده

"خیالش عاشقم کرده
خودش ازعشق بیزارم"
غریبم من
به هیچ و پوچ این وعده
میان عشق و رویایش...


سپیده رسا