یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

حاشا که مرا جز تو در دیده کسی باشد

حاشا که مرا جز تو در دیده کسی باشد

یا جز غم عشق تو در دل هوسی باشد

کس چون تو نشان ندهد در کل جهان لیکن

چون این دل هر جائی هر جای بسی باشد

بر پای تو سر دارم گر سر خطری دارد

وصل تو به دست آرم گر دسترسی باشد

از خاک سر کویت خالی نشوم یک شب

گر بر سر هر سنگی حالی عسسی باشد

ز آنجا که توئی تا من صد ساله ره است الحق

ز اینجا که منم تا تو منزل نفسی باشد

از زحمت خاقانی مازار که بد نبود

گر خوان وصالت را چون او مگسی باشد

گفته بودی که تمامم به وفا

گفته بودی که تمامم به وفا
برو ای شوخ که بس مختصری...

خاقانی

چو به خنده بازیابم اثر دهان تنگش

چو به خنده بازیابم اثر دهان تنگش
صدف گهر نماید شکر عقیق رنگش

بکنند رخ به ناخن بگزند لب به دندان

همه ساحران بابل ز دو چشم شوخ و شنگش

خاقانی

حاشا که مرا جز تو !

حاشا که مرا جز تو !

" در دیده کسی باشد "

یا جز غم عشق تو ،

" در دل هوسی باشد " !!

#خاقانی❣

امروز جهان بستد و ما را غم این نیست،

امروز جهان بستد و ما را غم این نیست،
ما را غم آن است که فردا چه ستاند؟!!!
-خاقانی

هر که در عاشقی قدم نزده است

هر که در عاشقی قدم نزده است
بر دل از خون دیده نم نزده است

او چه داند که چیست حالت عشق
که بر او عشق، تیر غم نزده است

خاقانی