یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

ابر می‌بارید بر آینده‌ی دلگیر من

ابر می‌بارید بر آینده‌ی دلگیر من
خنده می‌زد کاتبِ تقدیر بر تدبیر من!

اشک می‌آمد به استقبال ما وقت وداع
سخت می‌لرزید در چشمان او تصویر من

شرم اگر مانع نمی‌شد، بیشتر می‌دیدمش
بگذرند ای کاش چشمان من از تقصیر من!

با سخن چینی مرا از چشم او انداختند
ساده‌لوحان غافلند از آه پر تاثیر من

مصحفی هستم میان مکتب کج‌فهم‌ها
هرچه می‌خواهند می‌گویند در تفسیر من

هیچ ابری موجب خاموشی خورشید نیست
روسیاه است آن که کوشیده‌ست در تحقیر من

زنده یاد: حسین دهلوی

بعد از هزار مرتبه خواهش دمِ وداع؛

بعد از هزار مرتبه خواهش دمِ وداع؛
چیزی نداشتم که بگویم
گریستم...

حسین دهلوی

کسی به خوبیِ من مشقِ عشق را ننوشت

کسی به خوبیِ من مشقِ عشق را ننوشت

ببین به دیده‌ی انصاف! آفرین دارم

حسین_دهلوی

در دلم غوغاست،

در دلم غوغاست،
اما رازداری بهتر است
چشم می دوزم به در؛
امیدواری بهتر است...

#حسین_دهلوی

لب های تو باشعر عجین است، عجیب است

لب های تو باشعر عجین است، عجیب است
ما پسته ندیدیم شکر داشته باشد

#حسین_دهلوی

می خواستم که سیر ببینم تو را..؛نشد

می خواستم که سیر ببینم تو را..؛

نشد!

ای چشم بی قرار

چه جای خجالت است؟!

"حسین دهلوی"