یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

پیراهنت را بپوش

پیراهنت را بپوش
و از پشت پنجره کنار بیا
بگذار شب، به راهش ادامه دهد...

حسن آذری

برای دیدن تو

برای دیدن تو

اگر رود بودم، بر می‌گشتم

اگر کوه بودم، می‌دویدم

اگر باد بودم، می‌ایستادم

اما انسانم

و بارها برای دیدنت

برگشته

دویده

ایستاده‌ام


((حسن آذری))

بارها دلم خواسته است

بارها دلم خواسته است
بروم به قهوه خانه روستایی دور
خیره شوم به جماعت
و ناگهان بپرسم از آنها:
برادران!
قبل از کشت تنباکو
پیش از کشف توتون
پدرانمان چه می کردند
با اندوه هایشان.
..

"حسن آذری"

برای دیدن تو

برای دیدن تو

اگر رودخانه بودم، برمی گشتم

اگر کوه بودم، می دویدم

اگر باد بودم، می ایستادم

اما انسانم

و بارها برای دیدنت

برگشته

دویده

ایستاده ام....



"حسن آذری"

وقتی می گویی نرو

وقتی می گویی نرو
از آن گاه که می گویی بیا
بیشتر دوستت دارم
نمی دانم و هرگز هم نخواهم فهمید
" نرو "
از
" بیا "
چرا این گونه غمگین تر است!

حسن آذری