یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

به درک که آفتاب به سمت ما نمی تابد

به درک که آفتاب
به سمت ما نمی تابد
ما به پنجره بودن ادامه می دهیم
شاید
ته مانده ی اردیبهشت همسایه
به خواب ما برسد

شاید سیل
خانه ی ما را به سفر ببرد...

در چشم چه کسی جامانده ای؟!

در چشم چه کسی جامانده ای؟!
که به خواب هم نمی آیی...

مرا به کتابی بفرست
که شبهایم را نیمه‌‌تمام رها نکند
زبان دست‌هایم را
روی استعاره‌های بوسه بگذارد
و در هر بند
ماندنت را عاشقانه‌تر رقم‌ بزند
مرا به کتابی بفرست
که نویسنده‌اش
ما را در آخرین سطر
برای هم نوشته باشد
با سه نقطه در پایان...

پاییز... یک نوار کاست قدیمی است

پاییز...

یک نوار کاست قدیمی است

که یک طرفش

با صدای باران پر شده

یک طرفش با صدای تو ...


جلال حاجی زاده