یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

نقاش‌ها همیشه تصویر زنی را کشیده‌اند

نقاش‌ها همیشه تصویر زنی را کشیده‌اند
که تن می‌شوید یا شانه بر موهایش می‌کشد
و آنجا در کنار او آینه‌یی‌ست
و تو آن‌جایی ، نشسته در وان حمام
پشت‌ات را خم کرده‌یی
خانه سرد است
همیشه‌ی خدا زمستان سرد است
اما تو بر موهایت شانه می‌کشی
و برای خودت آواز می‌خوانی
گمان‌ام یک لحظه‌ دیدم
آن‌چه نقاش‌ها دیده‌اند
زنی نیمی دل‌باخته به خود
نیمی دل‌باخته به جهان

جان یائو

بیا با من زندگی کن

بیا با من زندگی کن
تا بنشینیم روی صخره‌ها
کنار رودخانه‌های کم‌عمق
بیا با من زندگی کن
تا میوۀ‌ بلوط بکاریم در دهان یکدیگر
و این آیین ما شود
برای سلام گفتن به زمین
پیش از آنکه پرت‌مان کند
دوباره به میان برف‌ها
و حفره‌های درون‌مان
لبریز شود از ناگواری‌ها
بیا با من زندگی کن
پیش از آنکه زمستان 
دست کشد از تنها بالشتی که 
آسمان تا به امروز بر آن سر گذارده
و حفره‌های درون‌مان
لبریز شود از برف
بیا با من زندگی کن
پیش از آنکه بهار
این هوا را ببلعد و
پرندگان آواز بخوانند

« شاعر : جان یائو » .