یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

برای اولین قرارمان

برای اولین قرارمان
رژ قرمز بزن
کفش پاشنه بلند بپوش
به موهایت گل سر سفید بزن
دامن کوتاه هم...
کاش باران هم ببارد
کاش
کاش...

بیژن_سام

تا چشم هایت را

تا چشم هایت را
می اورم به شعر
هجا کم می شود
قافیه بهم میریزد

بیـــژن_ســـام

همه چیز را لو خواهم داد

همه چیز را
لو خواهم داد
جان چگونه
میرود را
به جانان
خواهم گفت!


بیـــژن_ســـام

برای خریدن نازت

برای خریدن نازت
جانم را آورده ام
مشتری از این
دست و دلبازتر؟ ..
.

بیـــژن_ســـام

قلبم یک صندوقچه ی قدیمی است

قلبم یک
صندوقچه ی قدیمی است
نام زیبای تو را
درون آن
قفل کرده ام


بیـــژن_ســـام

دل من تنگ به افشای تو بر خواهد خواست

دل من تنگ به افشای تو بر خواهد خواست
با دوصد راز که در سینه ی نالان دارد

بی تومی سوخت دلم در عطش دیدن تو
چون کویر است فقط حسرت باران دارد


من به عشق گل روی تو غزل می گویم
تا زمانی که نفس در تن من جان دارد

نیمه شب مست در آغوش غزل افتادم
بخدا سینه ی من عشق فراوان دارد

هرشبم درد مرا یاد کند تا به سحر
منتظر مانده و چشمی پی مهمان دارد!!

بیژن_سام

برای اولین قرارمان رژ قرمز بزن

برای اولین قرارمان
رژ قرمز بزن
کفش پاشنه بلند بپوش
به موهایت گل سر سفید بزن
دامن کوتاه هم...
کاش باران هم ببارد
کاش
کاش...


بیژن_سام

شبی در گوشه چشمت اگر مسکن گزینم من

شبی در گوشه چشمت اگر مسکن گزینم من
دو صد فریاد میدارم که زیباتر ز زیبایی

بده فرصت که جان را فدای ناز تو سازم
که جان بخش و مصفا چون دم گرم مسیحایی
بیــــــــژن_ســــــــام