یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

قهوه‌ام سر رفته، حتماً فال بر هم می‌خورد

قهوه‌ام سر رفته، حتماً فال بر هم می‌خورد
حال تقدیرم از این اقبال بر هم می‌خورد

گر چه در این چند سال آرامشم را یافتم
مطمئنم باز هم امسال بر هم می‌خورد

حرف‌هایم را کسی غیر از خودم نشنیده است
ظاهراً در من لبانی لال بر هم می‌خورد

حال و احوال مرا غیر از خودم از کس نپرس
حال من دارد از این احوال بر هم می‌خورد

ناگهان ترکیب برخی چهره‌های دل‌نشین
گاه با یک نقطه‌ی تب‌خال بر هم می‌خورد

در زمان بدرقه با من نمی‌آید کسی
حالم از این گونه استقبال بر هم می‌خورد


حرف دل را در پیامی مختصر گفتم ولی –
هی پیامم موقع ارسال بر هم می‌خورد

شعر از: اصغر عظیمی‌مهر

بی تو حال روح بیتابم فقط تغییر کرد!

بی تو حال روح بیتابم فقط تغییر کرد!
علت تحلیل اعصابم فقط تغییر کرد!
من اثاث خانه را یک یک عوض کردم، ولی –
خانه آن خانه ست، اسبابم فقط تغییر کرد!

بین عشق آسمانی و زمینی فرق نیست!
قبله ثابت ماند، محرابم فقط تغییر کرد!

از «ده شب» رفت تا نزدیکهای «پنج صبح»
در نبودت ساعت خوابم فقط تغییر کرد!

«عاشق بیچاره»، «مجنون روانی»، «دوره گرد»
بین مردم اسم و القابم فقط تغییر کرد!

شورشی کردم علیه وضع موجودم؛ ولی –
من رعیت ماندم اربابم فقط تغییر کرد!


شعر از: اصغر عظیمی مهر

بی عشق از دنیای آدم ها چه می ماند؟

بی عشق از دنیای آدم ها چه می ماند؟
تو فکر کن درس ریاضی بی عدد باشد

اصغر عظیمی

کاملا عاشق نخواهم شد از این پس! بخشی از

کاملا عاشق نخواهم شد از این پس! بخشی از‌
روحِ من در عشق‌های دیگرم جامانده‌است‌

می‌روم تا از سرِ خود عکس‌برداری کنم ‌
تکه‌هایی از صدایت در سرم جامانده‌است‌

اصغر_عظیمی_مهر

تا که خلوت میکنم با خود؛ صدایم میکنند!

تا که خلوت میکنم با خود؛ صدایم میکنند!
بعد ؛ از دنیای خود کم کم جدایم می کنند!
.

«گوشه گیری» انتخابی شخصی و خودخواسته ست
پس چه اصراری به ترک انزوایم می کنند!
.

مثل آتشهای تفریحم که بعد از سوختن -
اغلبِ مردم به حال خود رهایم می کنند!
.

«ای بمیری! لعنتی! کُشتی مرا با شعرهات»
مردم این شهر اینگونه دعایم میکنند!!!

.
احتمالاً نسبتی نزدیک دارم با «خدا»
مردم اغلب وقت تنهایی صدایم میکنند !
.
مثل خودکاری که روی پیشخوان بانک هاست
با غل و زنجیر پایم جابجایم میکنند!

.
اصغر عظیمی مهر

باد با رقصیدن از پیراهنت رد می شود

باد با رقصیدن از پیراهنت رد می شود
آب سرمست است وقتی از تنت رد می شود
من که دورم از تو اما خوش به حال هر نسیم
وقتی از گل های سرخ دامنت رد می شود


| اصغر عظیمی مهر |