ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 |
8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 |
15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 |
22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 |
29 | 30 | 31 |
یک سکوت قشنگ در شعرم نشسته بود
همه ذرات وجودم، ساکت
گم شده در خلسه ی آبی رنگ اتاقم
پر از حباب های نگرانی
که پی خلسه من یکی یکی می رفتند
و من دلم میخواست تا ابد نیمه شب نزدیک سحر باشد
و تلألو ایمان قشنگی شب
بازیچه دستان امید کودکم باشد
من از هجوم روز می ترسم
من از خاکستر نگاه های بی تفاوت به عشق
و عبور از مهربانی های ظریف می ترسم
کاش هیچگاه از مهربانی
از چشم های قشنگ
از تو رد نشوم..
میعاد عصفوری