یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

الهی سینه ام پر دردُ گردان

الهی سینه ام پر دردُ گردان
زغم میخانه ام غمخانه گردان
الهی مَه ز نیمی هم گذر شد
شبی با یاد یارَم هم سحر شد
الهی از دلم یارم سفر کرد
ببین غم در دلم جانانه سر کرد
الهی سینه ام را شرح صدر ده
در این دم سینه را دوری ز مَه ده
الهی شمع من نوری ندارد
ز اشکم سینه ام سوزی ندارد
الهی جام من بشکسته لیلی
به هر دم جان من بگرفته لیلی
الهی حرف من در سینه کور شد
چرا عمرم چراغش کم ز نور شد
فراقش با دلم جانانه تر شد
تنی تب دارُ دل سوزنده تر شد
به ناگه محتوا زان قلب او هم
به یغما رفتُ با خاکم کفن شد

مرضیه فتحیان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد