یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

بهار آمد ولی پاییز می بارد ز چشمانم

بهار آمد ولی پاییز می بارد ز چشمانم
زمستان‌ است بی روی تو بستان و گلستانم
ز سوز پر لهیب شعله‌های سرد دیماهی
نه در خلوت دلم گرم و نه جمع رفیقانم
دلا تا کی چو اسپندی بر آتش سوزم و سازم
نوای بینوایان تا به کی بی تو نوا خوانم
الا ای ابر آذاری شود آنی به من باری
که تو دریای احسانی و من خار مغیلانم
یقین دارم اگر با گوشه ی چشمت نظر بازی
بیابان،می‌شود بستان و زهر غم ملستانم

سید محمد رضا هاشمی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد