یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

به شاخه ای اویختم از بید مجنون

به شاخه ای اویختم از بید مجنون
او مجنون از ناله باد و من
مجنون از اندوه بی انتهای تنهایی در ازدحام ماشین و دود و رنگ
در خدا حافظی پریشان اسفند بی رمق 1402 که زمستان را با کلاغهای غمزده
و بی پناه به باغ بی برگ و بار سپرد.ومن از بید مجنون مجنون ترم
اگر در چها راه عمو می این شهر نام ترا بی پروا فریاد نزنم
من با بید مجنون در رقصی جنون آمیز ترا فریاد میزنیم
ای عشق مرا دوباره پذیرا باش


عبدالله فعله گری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد