یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

آمد به دلم غم زد و یک آن برفت

آمد  به  دلم  غم  زد و یک آن  برفت
با  سرعت  نور  آمد  و مهمان  برفت
در قید  تبسم اش  دو چشمم حیران
باد ایست چو وزید و طوفان  برفت

در  گردش ایام  که دلش خسته  نشد
بامن دوسه ماهیست به بحران برفت
مظلوم تر از این جعفری عشاق  ندید
خندید و مرا پس زد و  پیمان  برفت

چشمم بسحر ماند و جمالش جان دید
با یک نفسش عشق شدواحسان برفت
باران طبیعت بچه عشقیست جاریست
اشک ایست ازآن چشمه جوشان برفت


علی جعفری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد