یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

زندگی دیواری دارد

زندگی دیواری دارد
به بلندای دیوار چین
اسیر کرده ما را
نداریم گریزی از آن
پر ز نادانی
ندانم کاری
زندانی اجاره نشین

فکر می کردم
که بنویسم سیاهه ای
از آنچه دارم
چه می کنم با آن؟
بهر چه فنا کرده ام
این عمر،
این گوهر پر بها
که رفتنی ست ، بی همتا



داشته هایم
بسی بیهوده
افکنده از سیاهه
بسی رنج برده
خط خورده
بی استفاده

ایستاده ام مات و مبهوت
در کنار این دیوار
در فکرم
بنویسم سیاهه ای دیگر
از ندانم کاری؟
رنج برم بار دگر
برای یافتنش
داشتنش؟
و سپس؟؟؟
نمی دانم
عقلم به جائی نمی رسد


متاعی باید جست و خرید
که راه دارد به دل
داشتنش دلنشین
نوشیدنش شیرین
بشکند دیوار چین
رهائی بخشد
آزاد کند اجاره نشین
نخورد خط
پس از گاهی
از سیاهه دیرین

دکتر محمد گروکان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد