یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

نگاهم انتظار را دوست نداشت قطره اشک شد

نگاهم انتظار را دوست نداشت قطره اشک شد
قلبم تپش های بی معطلی و تند را دوست نداشت بیمار شد
لبانم التماس را دوست نداشت بسته شد
دستانم تا خدا بالا رفت و پایین نیامد تا تو را به من ببخشد
حالا پاهایم می لرزد تا قطره های اشکم قلبم را آرام کند که گل عشق را پیش رویمان بکارد
بیا تا من که فاصله حکم خوشبختی ندارد وقتی هنوز دوستت دارم را عاشقانه زمزمه می کنیم

فریبا صادقی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد