یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

حرفت به تاخیر افتاد و نامه ات دیر شد

حرفت به تاخیر  افتاد و نامه ات دیر شد
جانم  به لب آمد  و روحم  به زنجیر شد
شیدای تو بودم و هستم  به تعبیر دوست
نیکوست بدانی که جان هم به نخجیر شد
از حاصل دوری توچه ها  کشیده ام  بدان
ای نرگس با وفای من خوابم به تعبیر شد
چون آمدی به گلستان من بچین شعر  من
من هدیه کرده ام جان خودم به تدبیر شد
علم حدیث و تجوید عشقم گشته است
زیبا رخیست که عرفان از او به تفسیرشد
فرزانه دهری سپیده ادب در برت بهوش
بامن بخوان حدیث عشق را که تکثیر شد
ازجعفری چه خواستی که جانش فدای تو
شعرش بخوان که برای تو به تحریر شد

علی جعفری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد