یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

من طبیب دل بیمار توام ای یارم....

ای که از خلوت تنهای خود می نالی...
از چه رو از من بیچاره چنین بزاری...

تو بدان ای گل،هر لحظه کنارت باشم...
پس سبب چیست که‌این گونه همش گریانی...

درد خود بر تن من ده که شریکت باشم...
چون نخواهم که ببینم تو چنین بیماری...

من طبیب دل بیمار توام ای یارم....
تو به من گو هر آن غصه که بر تن داری...

بی تو ای گل،نه شمعی نه چراغی خواهم...
چون ندیدم به جهان یار به این زیبای...

سلطان همه ی عمر کنارت باشد...
چون که عشقی که بدل هست بود اللهی...


رسول مجیری

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد