یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

زندگی‌هامان مگر بی روضه‌ات سر می‌شود؟

زندگی‌هامان مگر بی روضه‌ات سر می‌شود؟
حال ما با گریه کردن بر تو بهتر می‌شود

روضه می‌خواند صدایی در میان آسمان
گریه‌ می‌جوشد ز چشم ما و کوثر می‌شود

اینکه هیئت می‌روی بی‌شک دعای مادر است
او دعا کرده اگر که دیده‌ات تر می‌شود


دیده‌ ها تر می‌شود، اما نگاهش خون شده
خواهری که روبه‌رو با جسم بی سر می‌شود

در رگِ ما خون به جوش آید میان همهمه
آن زمان که بین روضه حرف معجر می‌شود

روضه آنجا می‌رسد که مادری در بین راه
بی مهابا، بی هوا، دلتنگ اصغر می‌شود

در خرابه ماه می‌تابد، عمو در خاطرش
ذکر بابا بی امان فریاد دختر می‌شود

روضه‌خوان هرجور می‌شد سعی کرد اما نشد
روضۀ دختر در آخر مثل مادر می‌شود

ما به روضه گریه کردیم و نمک‌گیرت شدیم
زندگی‌هامان مگر بی روضه‌ات سر می‌شود؟


مصطفی خادمی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد