یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

بلند شو محبوب من

بلند شو محبوب من

باید از این قبیله ی مخوف تنهایی

عبور کنیم

و در دیاری که لهجه ای محلی دارد

فکر کنیم به بچه هایمان

به بوته های نعنا در باغچه

فکر کنیم اگر پیراهن آبی‌ات را به تن کنی

چند آسمان دورتر می شویم از آدمها

و در کشاکش شماتت زخم هایی که برداشتیم...

کداممان مرهم تر است

کدام یک "دوستت دارم" تر!

حمید جدیدی

داستان عجیبی دارد !

داستان عجیبی دارد !
شب ...
که با
یار ...
بخواب بروی !
یا اینکه با ،
یاد ...
و چقدر تفاوت دارد !
خواب ،
با خواب ...
و این مصداق همان است
که گویند ،
دانه فلفل سیاه و خال مه رویان سیاه
هر دو جانسوزند
اما این کجا و ان کجا ...


مهدی_قاسمی_نسب

وقتی ... درد می کشم !

وقتی ...
درد می کشم !
چگونه ...
به او بفهانم
درد ...
خراشی بر روی دست
فرق می کند
با قلبی که
تکه پاره شده است .


مهدی_قاسمی_نسب

زندان با سنگ‌های قانون بنا میشود

زندان با سنگ‌های قانون بنا میشود
و فحشا با خشت‌های فقر ...

یه کم که عاقلتر میشی

یه کم که عاقلتر میشی
میفهمی پیدا کردن کسی که
بتونی بهش اعتماد کنی
مهمتر و سخت تر از پیدا کردن کسیه که
بتونی دوسش داشته باشی.

اندوه عاشقانه ام پنجره ای ست

اندوه عاشقانه ام

پنجره ای ست

که در آن هیچ اتفاقی

نمی افتد

جز پیر شدن چشم هایم

و آنچه می بینم :


جای خالی تو

پرویزصادقی

بلد بودن ..

بلد بودن ...
خیلی قشنگ تر از
دوست داشتنه !
شما ...
وقتی کسی را بلد باشی !
علاوه بر دوست داشتن
ارامش
جانش می شوید ،
تمام دردهایش را
به جان می خرید
و قتی کسی را بلد باشی
می دانید چگونه
حال دلش را خوب کنید .
هر کس میتواند
دوستتان داشته باشد
اما ...
بلد بودن ،
کار هر کسی نیست .

مهدی_قاسمی_نسب