یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

عکست را لای کتاب

عکست را لای کتاب
عطرت را بین نخ های شالگردن
یادت را کجای این خانه
پنهان کنم؟!

جرأت کنید رو راست باشید

جرأت کنید رو راست باشید
جرأت کنید زشت باشید
خود را همان که هست نشان دهید
این بزک تهوع انگیز دو رویی را از چهره ی روح خود پاک کنید
و با آب بشویید

دلبری کردنو از شاملو یاد بگیرید که

دلبری کردنو از شاملو یاد بگیرید که

به آیداش میگه:

«کوچکترین لبخند تو مرا از همه ی بدبختی ها نجات میدهد»

شیرینی عشق

حالا...هر چقدر از
شیرینی عشق بگویی،
من آدمی را به یاد می آورم..
که به اندوه چشم های من
میخندید!

به جناب عشق گفتم :

به جناب عشق گفتم :
تو بیا دوای ما باش

که به پاسخم بگفتا :

تو بمان و مبتلا باش

ز غـــــم تقاضا ڪرده ام ،

ز غـــــم تقاضا ڪرده ام ،
ازخــود گریزانت ڪند
هـــــرگـــــز مبادا غصہ اے ،
ســــر در گریبانت ڪند
از ترسِ نامحرم تو را
در سینہ پنهان مے ڪنم
درهاے قلبــــــــم بستہ شد ،
تا خوب پنهانت ڪند
از این شب وحشے نترس ،
مــن با تو هستم نازنیـــــن
با ماه صحبت مے ڪنم ،
مهتاب مهمانت ڪند
گفتے هوایے مےشوے
وقتے ڪہ باران مے زند
با ابر صحبت مے ڪنم
تا بوسہ بارانت ڪند
از مرگ صحبت ڪردے و
گفتے ڪہ مے ترسے از آن
با مرگ صحبت ڪرده ام
من را به قربانت ڪند

‌آوار نکن با نگهَت

‌آوار نکن با نگهَت
این دلِ ویرانه ما را ...

علیرضا اکبری