یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

سرما، اگر غلاف کند تازیانه را

سرما، اگر غلاف کند تازیانه را


غرق شکوفه می‌کنی ای عشق! خانه را


با سرخ گل بگوی که تیغی به من دهد


تیغی چنان که بگسلد این تازیانه را


هر میوه باغ و باغ بهاری شود اگر


تایید تو به بار رساند جوانه را


کوچکترین نسیمت اگر یاری‌ام کند


طی می‌کنم خزان بزرگ زمانه را


با اشکم آب دادم و با نورت آفتاب


وقتی دلم به یاد تو افشاند دانه را


ای عشق! ما که با تو کناری گرفته‌ایم


سر سبز و پر شکوفه بدار این کرانه را


با دست خود به شاخه ببندش وگرنه باز


توفان ز جای می‌کند این آشیانه را


عشق! ای بهار مستتر! ای آن‌که در چمن


هر گل نشانه‌ای‌ست، توی بی‌نشانه را


من هم غزل‌سرای بهارم چو بلبلان


با گل اگرچه زمزمه کردم ترانه را


من عاشق خود توام ای عشق و هر زمان


نامی زنانه بر تو نهادم بهانه را...

 

حسین منزوی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد