یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

بخت آیینه ندارم که در او می‌نگری

بخت آیینه ندارم که در او می‌نگری
خاک بازار نیرزم که بر او می‌گذری

من چنان عاشق رویت که ز خود بی‌خبرم
تو چنان فتنه خویشی که ز ما بی‌خبری


به چه ماننده کنم در همه آفاق تو را
کان چه در وهم من آید تو از آن خوبتری

گفتم از دست غمت سر به جهان دربنهم
نتوانم که به هر جا بروم در نظری

هر چه در وصف تو گویند به نیکویی هست
عیبت آنست که هر روز به طبعی دگری


"سعدی"

نظرات 1 + ارسال نظر
سید عماد حسینی سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1396 ساعت 13:38 http://eh-co.ir

بسیار زیبا و عالی
سپاسگزارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد