یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

199

یک شلوار سفید دوست داشتنی داشتم

که یک روز ابری پوشیدمش

و موقع بازگشت به خانه باران گرفت ...

گِلی شد

و من بی خیال پی اش را نگرفتم

به هوای اینکه هر وقت بشویم پاک می شود ولی نشد ...

بعدها هر چه شستمش پاک نشد ؛

حتی یکبار به خشکشویی دادم که بشویند ولی فایده نداشت !!!

آقایی که توی خشکشویی کار میکرد گفت :

این لباس چِرک مرده شده !

گفت : بعضی لکه ها دیر که شود ، می میرند ؛

باید تا زنده اند پاک شوند!

چرک مُرده شد ...

و حسرت دوباره پوشیدنش را به دلم گذاشت !

بعید نیست اگر بگویم دل آدم هم کم ندارد از لباس سفید !

حواست که نباشد لکه می شود ؛ لکه اش می کنند !!!

وقتی لکه شد اگر پی اش را نگیری ، می شود چرک ...

به قول صاحب خشکشویی :

لکه را تا تازه است ، تا زنده است ، باید شست و پاک کرد ...!


" احمد شاملو"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد