یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

من درنفس‌هایم چیزی کم دارم

من درنفس‌هایم
چیزی کم دارم
عطر آغوش تو را

نیلوفر_ثانی

شبی از دریچه ی ماه به این برکه بنگر

شبی از دریچه ی ماه به این برکه بنگر
فرضیه ی دوری نیست که نیلوفران مرداب
با التفات سرانگشتهایت
راهی دریا شوند
بسکه طعم آبیت در فضا پراکنده
و سرچشمه هایت ، غوغاوش حضوری ممتد ست
حواسم را از چشم هایت پرکن
هوای بارش ِبارانت به جان کویر افتاده
و تمنای رویش سبزت بر تن تبدار پاییز
با رویایم یکی باش
که این آشفتگی را به آرام آغوشت پیوند بزنم
تا ساعت مرور عاشقی جاری ست بیا وبمان
درد کمی نیست
تو باشی ومن خیابانهای برگ ریز و بارانی را
بی دست های تو ، قدم بزنم
این پاییز فقط تورا کم دارد ، بیا...

نیلوفرثانی

تب ِبرگ ریز بر نبض شعر من افتـاده

تب ِبرگ ریز
بر نبض شعر من افتـاده
درنبودت پاییز
بازهم پشت پاییز آمده


نیلوفر ثانی

عشق آمده ست و

عشق آمده ست و

حالا کسی

ازما به ما

نزدیک ترست

نمیشود دیگر به نجوا

حتی باخویش سخن گفت..

نیلوفر ثانی

گونه های پاییز

گونه های پاییز

گل انداخته ست

در “مهر” را

وقتی تو وا کردی


نیلوفر ثانی

از دســتان ِتو رهــا شد َم

از دســتان ِتو

رهــا شد َم

افتـــاد َم در دســـتان ِ باد

و اینــگونه

سالهاست خانه به دوُشــم


نیلوفر ثانی

از تبارِ چشم‌های تو

از تبارِ چشم‌های تو
دلم رها نمی‌شود
بهشت شعری‌ست
که از لبانِ تو
بوسیده می‌شود ...


نیلوفر_ثانی

درون سینه ام یاد تو باقی ست

درون سینه ام
یاد تو باقی ست
ای عشــق
حتی اگر مرا
از ریشه بخشکانی


نیلوفرثانی