یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

یک روز آرام✈

شمع در تاریکی عاشقانه تر میسوزد...

هفت درس مولانا

هفت درس مولانا

درس اول ...
عشق را بی معرفت معنا مکن
زر نداری مشت خود را وا مکن

درس دوم ...
گر نداری دانش ترکیب رنگ
بین گلها، زشت یا زیبا نکن

درس سوم ...
پیرو خورشید یا آیینه باش
هر چه عریان دیده ای افشا مکن

درس چهارم ...
ای که از لرزیدن دل آگهی
هیچ کس را هیچ جا رسوا مکن

درس پنجم ...
دل شود روشن زشمع اعتراف
با کس ار بد کرده ای، حاشا مکن

درس ششم ...
زر بدست طفل دادن ابلهی ست
اشک ر ا نذر غم دنیا مکن

درس هفتم ...
خوب دیدن شرط انسان بودن است
عیب را در این و آن پیدا مکن

جسمها چون کوزه‌های بسته‌سر

جسمها چون کوزه‌های بسته‌سر
تا که در هر کوزه چه بود آن نگر
کوزهٔ آن تن پر از آب حیات
کوزهٔ این تن پر از زهر ممات
گر به مظروفش نظر داری شهی
ور به ظرفش بنگری تو گم‌رهی

...
مولانا

تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید
تو چراغ خود برافروز،
که یکی چراغ روشن،
ز هزار مُرده بهتر

مولانا

دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر

دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیـو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند یافت می‌ نشود جسته‌ایم ما
گفت آنک یافت می‌ نشود آنم آرزوست

دیوان شمس - مولانای جان

عشق

عشق

آموخت مرا

شکل دگر خندیدن

"مولانا"

عجب حلوای قندی تو

عجب حلوای قندی تو

امیر بی گزندی تو

عجب ماه بلندی تو

که گردون را بگردانی

"مولانا"

بی تو به سر نمیشود..

خواب من وقرار من

بی تو به سر نمیشود..

"مولانا"